Date Range
Date Range
Date Range
زنگ می زنم و می گویم بیا و هدیه تولدت را چند روز زودتر بگیر تا برویم برایت پارچه بخرم. پارچه برای ما مقدس است. آداب دارد! به یادگار می ماند حتا! با مامان می رویم و مریم و متین و یوسف. مریم همان اول پارچه اش را انتخاب می کند و با بچه ها بیرون می ماند خیالم راحت است و دلم آب می شود برای پسر که دارد با همان چند کلمه با حرارت چیزی را برای خواهرم تعریف می کند. چند سال پیش از گلابتون پارچه گل ریزی خریده بودم که داشت تمام می شد. این چند سانتش را آورده بودم تا با یک پارچه ساده ترکیب کنم.
سه شنبه 12 خرداد 1394.
زیر گنبد کبود غیر از خدا هیچ کس نبود. یه مامانی بود که یه پسر داشت. اسم پسرش یوسف بود . گوزن های زردی که با ما دویده اند. این جعبه های دوست داشتنی.
درمان خشک شدن و ترک پوست لب ها. افراد معروف و پدر شدن در دوران پیری. سال آینده منتظر عرضه یک آیپد 10. عکسهای الهام حمیدی در سفر به خارج.
Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.
Pour me mener par le bout.
Pacatos fiind, sunt plin de pacate,. Visator sunt, o sa scriu o carte,. Cu toate pacatele mele, ah! Imi dau degeaba in cap cu peretele. Construiesc o casa primitoare, calduroasa;. Cu o camaruta plina de mine, frumoasa,. Si in coltisor o sa imi pun un biletel. Si in veci n-o sa ma ating de el. O sa incep si eu voios, si o sa termin in chin;. De-acuma ma dor toate oasele, plang de lene. Dar sunt si un mester al cuvintelor,.